سخنی با نگین
سلام عشقم .دختر نازنینم
نگین جان شما تمام دنیای من تو این 12 سال بودی هر کاری از دستم بر اومده فروگذاری نکردم این
وبلاگ رو هم من امروز تازه درست کردم برای همین من از شما عذرخواهی می کنم برای اینکه
من تا الان بلد نبودم وبلاگ نویسی کنم اگر زودتر یاد گرفته بودم از نوزادی شما شروع به نوشتن
می کردم و لحظه به لحظه بودن با تو را ثبت می کردم هر چند تمام این لحطات رو درون صندوقچه
قلبم قرار داده ام ولی شرمنده که نمی توانم اینجا هم بنویسم اگه بخواهم این کار را بکنم بسیار
سخت می شود .من از امروز تو شروع می کنم به نوشتن و تمام لحظات رو از الان ثبت می کنم
و برای خواهرت از موقع بارداری .باز هم معذرت و بووووووووس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی